جدول جو
جدول جو

معنی ترنگا ترنگ - جستجوی لغت در جدول جو

ترنگا ترنگ
(تَ رَ تَ رَ)
اسم صوت از ترنگ + الف واسطه + ترنگ. (حاشیۀ برهان چ معین). صدای انداختن تیرهای پی در پی. (برهان) (ناظم الاطباء) (از شرفنامۀ منیری) ، آواز چلۀ کمان. (برهان) (ناظم الاطباء). آوازی که از چاشنی دادن کمان خیزد. (شرفنامۀ مینری) ، آواز تارهای ساز. (برهان) (ناظم الاطباء) :
ترنگا ترنگی که زد ساز او
به از زند زردشت و آواز او.
نظامی.
و در این بیت بمعنی آواز سنج یا چنگ آمده است:
سنج در آمد به ترنگاترنگ
زهره به یکبار فرو ریخت چنگ.
مولوی (ازانجمن آرا).
، آواز تیغ بوقت زدن بر چیز سخت. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
ترنگاترنگ درخشنده تیغ
به مه درقها را بر آورده میغ.
نظامی.
، در شاهد زیر بمعنی مطلق آواز و صدا آمده است:
بمغز اندر افتد ترنگاترنگ
هوا پر کند ناله بور و خنگ.
دقیقی
لغت نامه دهخدا
ترنگا ترنگ
صدای چله کمان، آوای تار های ساز، صدای انداختن تیر های پی در پی
تصویری از ترنگا ترنگ
تصویر ترنگا ترنگ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترنگاترنگ
تصویر ترنگاترنگ
صدای انداختن تیرهای پیاپی از کمان، آواز تارهای ساز، برای مثال ترنگاترنگی که زد ساز او / به از زند زرتشت و آواز او (نظامی۵ - ۸۹۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنگا تنگ
تصویر تنگا تنگ
بسیار نزدیک و بدون فاصله بسیار تنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنگاترنگ
تصویر ترنگاترنگ
((تَ رَ تَ رَ))
صدای چله کمان، آوای تارهای ساز
فرهنگ فارسی معین